مهدی عظیمی میرآبادی، مدیرعامل سابق انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس، در حاشیه بازدید از این جشنواره درباره فعالیتهای فیلمسازی در حوزه فیلم کوتاه گفت: یکی از بخشهای مهم و تاثیرگذار در حوزه سینمای کشور بخش فیلم کوتاه است و انجمن سینمای جوانان ایران با خانواده 250 هزار نفری به عنوان یک سرمایه با ارزش در این حوزه محسوب میشود و جایگاه رفیعی را در سینمای کشور دارد. البته گاهی نگاه انجمن به فیلم کوتاه، به شکل فیلمسازی تجربی جدا از سینمای حرفهای است و این مسئله با مدیریت و توجهی که به موضوع ژانر شده است، برطرف خواهد شد.
وی با تاکید بر اهمیت شناخت ژانرهای مختلف فیلمسازی افزود: آن جنس از فیلمسازی که صرفا برای حضور و مورد توجه قرار گرفتن در جشنوارهها باشد، نمیتواند فعال و مولد باشد؛ فیلمسازی در سینمای حرفهای موفق است که در ژانرهای مختلف و با نگاه به جذب مخاطب کار کند. اگر آثار یک فیلمساز محدود به چند جشنواره باشد، زمانی که وارد عرصه سینمای حرفهای میشود، باز هم با همان دیدگاه فیلم میسازد و نتیجه آن سینمای خالی از مخاطب خواهد شد.
این تهیه کننده ادامه داد: فیلمساز باید از همان ابتدای فیلمسازی به این فکر کند که در یک اثر چطور باید با مخاطب ارتباط برقرار کند و چطور میتواند به تقویت ارزشهای نهفته فیلم بپردازد. این ارزشها یکی از مهمترین مواردی است که انجمن سینمای جوانان میتواند به آن توجه داشته باشد و آن هنریتر کردن و تصویری کردن فیلم است.
عظیمی میرآبادی درباره جشنواره فیلم کوتاه تهران و جشنواره فیلم مقاومت به عنوان بسترهایی برای تقویت فیلم کوتاه عنوان کرد: یکی از ویژگیهای این دو جشنواره تولد و رویش است؛ جشنوارهها به جوانان، نگاه های آنها، فارغ از دغدغههای حرفهای آزاردهنده که در سینمای حرفهای به آن دچار هستیم، کمک میکند. از جهت دیگر باید توجه داشته باشیم حرفی که میخواهیم در فیلمها بزنیم برای دنیا نیز قابل فهم باشد. این ارزشها برای مخاطب غیرایرانی هم قابل درک میشود، بنابراین فیلمساز باید به این موضوع توجه داشته باشد؛ جشنوارهها میتوانند این وجه مشترک را تقویت و نقش مفیدی در سینمای کشور ایفا کنند.
سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به دبیری مهدی آذرپندار تا ۲ آبان در حال برگزاری است.
نتیجه نظرسنجی انجام شده در باره جشنواره 36 فیلم فجر، به زودی اعلام می شود.
صحبت های ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره فیلم جمهوری اسلامی (موسوم به فجر) در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و واکنش هایی که از طرف برخی افراد نسبت به حرف های او نشان داده شد، مرا به یاد مقاله ای تحت عنوان «از فاو تا فاو» انداخت که در سال 1367 بعد از شکست رزمندگان اسلام و از دست دادن شهر فاو عراق در یکی از روزنامه های آن ایام (کیهان یا اطلاعات) منتشر شد. دیدم باز نشر آن خالی از لطف نیست!
***
متن را در ادامه بخوانیدفیلم محبوب من در زمینه دفاع مقدس، «آژانس شیشه ای» ابراهیم حاتمی کیاست. این فیلم از آن آثاری است که بارها می توان دید و اطلاعات و ریزه کاری های بیشتری از آن دریافت کرد. به نظرم این فیلم یکی از نوادر سینمای ایران است که آن سه گانه ای را که باید داشته باشد دارد؛ سه گانه ای که هر فیلمی باید سعی کند به طرز اعلا داشته باشد. اول وجه فنی و هنری است که آژانس شیشه ای بخوبی این جنبه را دارد و مخاطب را به اعتراف وا می دارد که فیلم هنرمندانه و باشکوهی دیده است. نکته دوم این که هر فیلمی باید کار رسانه هم انجام دهد و آن پیام های موردنظر نویسنده و کارگردان را بخوبی به مخاطب منتقل کند. سومین نکته از منظر ارتباط با مخاطب وجه صنعتی فیلم است که آژانس شیشه ای در این زمینه هم موفق عمل کرد و یادم است در همان مقطعی که اکران شد، جایزه بزرگی را به خاطر فروش بیشتر از ۵۰۰ میلیون تومان دریافت کرد. این فیلم از همان سال های ۷۶ و ۷۷ در هر بار نمایش، همچنان تماشاگر دارد و هیچ کس از دیدن این فیلم احساس خستگی نمی کند. آژانس شیشه ای، بهترین الگو و کلاس درس برای فیلمسازان و علاقه مندان به فیلمسازی است. جایگاه ابراهیم حاتمی کیا در سینمای دفاع مقدس ارزشمند است، اما انتخاب من در بخش بهترین کارگردان این عرصه، عزیزالله حمیدنژاد است که با جدیت و موشکافی فیلم های خیلی خوبی در سینما و بویژه درباره جنگ ساخته، دراین میان باید به فیلم خوب و تاثیرگذار «اشک سرما» اشاره کنم.
در رابطه با نمایش فیلم های ارزش مدار، چند فرضیه وجود دارد:
1- به هر دلیل درست یا غلط، فیلم های ارزش مدار در پروسه نمایش و اکران در سینماهای کشور دچار مشکل می شوند و مردمی که مایلند آثار ارزش مدار را در سینما ببینند، به همان دلایل موفق نمی شوند.
2- مسئولان اکران سینما (شورای صنفی نمایش) معتقدند یا لاأقل اینطور اعلام می کنند که فیلم های ارزش مدار برای گیشه جذابیت ندارند و برای اکران در سالن های سینما فاقد توجیه اقتصادی هستند. بنابراین به صرفه و صلاح نیست که این گونه از فیلم ها در سالن های سینما نمایش دهند در حالی که قادر نیستند کمترین حد تماشاگران را به سالن ها بکشانند. ایشان این گونه مطرح می کنند که بسیاری از فیلم های ارزش مدار حتی قادر نیستند خود را به کف فروش برسانند.
3- نزدیک به یک سوم ( و حتی بیشتر) از سالن های سینمای کشور در اختیار بخش دولتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، و...)، نهادهای حکومتی (حوزه هنری، نیروهای مسلح، و...) و نهادهای عمومی (شهرداری ها و...) است.
4- بخش عمده ای از سالن هایی که جزو سالن های استاندارد سینمایی نیستند اما امکان نمایش فیلم در آن ها موجود است، متعلق به بخش دولتی، حکومتی، و عمومی است.
5- ظاهر امر نشان می دهد که ارزش مداری در فیلم (حتی اگر فیلمی از نظر کیفیت فنی و هنری هم رتبه بالایی داشته باشد) با منافع سالن های سینما (و یا تدبیر مسئولان اکران) مغایرت دارد و به صلاح نیست وضعیت اقتصادی و مالی سالن های پر هزینه سینما را با نمایش فیلم های «نفروش» به خطر انداخت.
6- بعضی از خانواده های ارزش مدار حاضر نیستند به بعضی سینماها بروند و دلیل آن را فضای نامناسب احتمالی در فیلم ها و محیط سالن های نمایش فیلم می دانند.
لذا به نظر می رسد از یک سو برای حفظ حقوق مالکانه بخش خصوصی در سینما، و از سوی دیگر برای احساس امنیت و آشتی مخاطبان غریب افتاده سینما در سراسر کشور، و از جهتی دیگر برای ایجاد انگیزه بیشتر در میان فیلمسازان و سینماگران کشور در جهت ساخت فیلم های ارزش مدار، بهتر است کنسرسیومی از نهادها و مراکز دولتی، حکومتی، و عمومی تشکیل شود و فیلم های ارزش مدار را مطابق با یک برنامه ریزی صحیح و اصولی در آن به نمایش بگذارند تا هم سالن های سینما به خاطر نمایش فیلم های ارزش مدار متضرر نشوند و هم فیلم های ارزش مدار بدون تماشاگر نمانند.
این فقط یک پیشنهاد است و قابل بحث و انتقاد، والسلام
اولین مسأله، وجود خُلل و فُرجی است که در قوانین، و مقررات مربوط به حفظ حقوق هنرمندان و تولیدکنندگان آثار سمعی و بصری است. متأسفانه نه تنها با این قانون چندان جدی برخورد نمی شود، که خود قانون مزبور نیز قدرت انسداد مسیر قاچاق فیلم را ندارد. این قانون گریزگاه هایی دارد که متخلفین به سادگی می توانند از آن عبور کنند. مجازات های در نظر گرفته شده برای این مسئله به قدری نازل و کوچک است که ضمن این که هیچ بازدارندگی ندارد، چه بسا تشویق کننده هم هست. مسأله اصلی در این موضوع، ضعف قانون است که قاعدتاً به عهده نهادهای قانونگذار است که آن را اصلاح نمایند.
مسأله و مشکل اصلی دیگر در مسیر مبارزه با قاچاق فیلم، انفعال و عدم جدیت مدیران و مسئولان بخش سینما هستند. متأسفانه دغدغه چندانی برای اجرای قانون وجود ندارد. درحالی که جلوگیری از قاچاق فیلم هم به عهده مسئولان صنفی است و هم مسئولان دولتی. من سوگوارانه در مسئولان این دو نهاد، هیچ انگیزه ای برای پیگیری جدی و فعال مبارزه با قاچاق فیلم ندیده ام!
از سوی دیگر، مبارزه با قاچاق فیلم تنها از عهده یک یا دو نهاد برنمی آید؛ قوه قضاییه، مجلس، دولت و تشکل های صنفی، چهار ضلعی هستند که حضور مؤثرشان برای مثبت بودن اقدامات در این زمینه ضروری است. اگر نقص های قانونی بر طرف شود، و اختیارات و مسئولیت های سازمان مرتبط را یک بار برای همیشه به صورت جدی معلوم گردد، میتوان امیدوار بود که قاچاق فیلم ریشه کن شود. و الا اگر مثلا فقط نیروی انتظامی وارد میشود، چون همچنان نقص ها در جای خود وجود دارند، نتیجه و اثر کار دوام نمی آورد، و بلافاصله پس از اتمام دوره برخورد ضربتی جمع آوری فیلمهای قاچاق و برخورد با قاچاقچی ها، قاچاق چند برابر هم میشود.
یک بار که با یکی از تولید کنندگان سی دی خام صحبت می کردیم، می گفت که وقتی یک فیلم پرفروش روی پرده سینماها میآید، فروش مواد خام ما به طور ناگهانی خیلی بیشتر میشود، بلکه گاهی چند برابر میشود. او استدلال می کرد در چنین مواردی این مواد خام صرفا برای قاچاق فیلمها استفاده میشود. با وجود این سرنخ ها، به نظر میرسد ردگیری کردن قاچاقچی ها و اخلال در کار آنها، چندان هم پیچیده نیست. ضمن این که درحال حاضر سایت هایی بدون هیچ مخفی کاری و پرده پوشی فعالیت میکنند که به طور آشکار برای عرضه غیرقانونی فیلمهای قاچاق، مشترک می پذیرند. هر کس بخواهد می تواند به عنوان یک کاربر با اطمینان عضو شود، پول بدهد، و هر وقت هم دلش خواست، بی هیچ دغدغه ای فیلمها را دانلود کند...
سؤال است؛ آیا علی رغم ضعف قانون واقعا نمیتوان جلوی قاچاق فیلم را را گرفت؟ پاسخ روشن است؛ میتوان به سادگی با این معضل برخورد کرد! تنها با انگیزه، همت، اقدام فعال و بر اساس برنامه ریزی!