مهدی عظیمی میرآبادی

سایت شخصی

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

مهدی عظیمی میرآبادی

سایت شخصی

مهدی عظیمی میرآبادی

بسم الله الرحمن الرحیم(1)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (2)
الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ (3)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (4)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (5)
اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ (6)
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ (7)

آخرین نظرات
راست و دروغ رسانه ها

پروتکل هفدهم

اصولاً کار وکالت، افرادی خون‌سرد، سنگدل، لجوج و پست بار می‌آورد. کسانی که به این حرفه می‌پردازند تمام همّ و غمشان این است که به یکی از نکات کشدار و مبهم قانون بچسبند و مدت‌ها دور آن بچرخند. هر حق و باطلی را تجویز می‌کنند تا محملی برای دیدگاه خودشان در دفاع از موکل خویش پیدا کنند، نه این‌که به مصالح عمومی که برای جامعه اهمیت دارد خدمت نمایند. آن‌ها برای رسیدن به این هدف خود حاضرند دست به هر عمل خلافی بزنند. سعی می‌کنند به هر قیمتی شده است و با تمسک به هر نکته‌ی ریز و کوچکی در مواد قانون متهم را تبرئه و آزاد کنند، و بدین‌سان شکوه عدالت را به بازی می‌گیرند. همین عامل ما را بر آن می‌دارد تا حرفه‌ی این افراد را در چهارچوب تنگی قرار دهیم؛ چهارچوبی که موجب کنترل این حرفه و حفظ کرامت آن می‌شود و آن‌را در جایگاه قوه‌ی اجرائیه می‌گذارد. این کار به خاطر مصلحت عمومی صورت می‌گیرد. وکلای مدافع (همچون قاضیان) از حق تماس با طرفین دعوی[1] محروم و منع خواهند شد. آنها موظفند کاری را که دادگاه برایشان تعیین و مشخص می‌کند، انجام دهند. آنچه را دادگاه در اختیار آنها می‌گذارد مطالعه و بررسی می‌کنند و بر اساس آن گزارش‌های مستند به مدارک قطعی را تهیه می‌نمایند و آن‌گاه، پس از استنطاق دادگاه از متهم درباره‌ی وقایع ملموس دعوی، به دفاع از موکل خود می‌پردازند. حق‌الوکاله بر اساس زحماتی که وکیل مدافع متحمل شده است پرداخت خواهد شد، نه با توجه به ارزش دفاعی که کرده است. این روش موجب می‌شود که وکیل مدافع در تهیه‌ی دفاعیات و توضیحات خود فقط مصلحت عدالت را در نظر بگیرد و لذا او در این کفه‌ی ترازوی عدالت همچون دستیاری برای دادستان کل در آن کفه‌ی دیگر خواهد بود. این اقدامات همچنین سبب می‌شود که رسیدگی‌های قضایی زمان کمتری را به خود اختصاص دهد و حرفه‌ی دفاع بر اساس پایه‌هایی آبرومند و بدون غرض‌ورزی و انحراف از مسیر عدالت استوار شود. در این صورت انگیزه‌ی وکیل مدافع در دفاع از موکل خود نه سودجویی او که الهام وجدان پاک خواهد بود. این روش همچنین به فساد ناشی از سازش و تبانی وکلای مدافع که امروزه ما شاهد آن هستیم و نتیجه‌اش همراهی وکلای مدافع با آن طرفی است که سود بیشتری به جیب آن‌ها سرازیر می‌کند، خاتمه خواهد داد.

ما در گذشته تلاش کرده‌ایم تا نفوذ روحانیون گوییم را از بین ببریم و آنها را از چشم مردم بیندازیم. هدف ما از این کار لطمه زدن به رسالت آن‌هاست؛ رسالتی که ممکن بود همواره سدّ راه ما شود. در حال حاضر این نفوذ روز به روز رو به کاهش می‌رود.

هم اکنون آزادی وجدان[2] در همه جا حاکم است و ما تا فروپاشی کامل مسیحیت چند سالی بیشتر فاصله نداریم. در برخورد با ادیان دیگر با دشواری کمتری مواجه خواهیم شد، اما صحبت کردن راجع به آنها فعلاً زود است. ما حلقه را بر روحانیت و روحانیون تنگ خواهیم کرد تا از این طریق دامنه‌ی نفوذ آنها جمع شود و در مقایسه با موفقیت‌های گذشته آن‌ها سیر قهقرایی بپیماید.

وقتی زمان نابودی دربار پاپ فرا رسد انگشتان یک دست نامرئی آشکار خواهد شد و به مردم اشاره خواهد کرد که پیش به سوی این دربار. اما وقتی ملت‌ها به دربار پاپ یورش بردند ما تحت پوشش دفاع از آن و جلوگیری از خونریزی به سوی این دربار خواهیم شتافت و با این بازی دست‌های خود را در شکم آن فرو خواهیم برد و تا زمانی که قوای آن کاملاً متلاشی نشود و از حرکت باز نایستد، آنها را بیرون نخواهیم کشید.

آن‌گاه پادشاه یهود پاپ حقیقی سراسر جهان و پاتریاک کلیسای بین‌المللی خواهد شد.

در خلال این دوره که مشغول آموزش سنت‌ها و باورهای نوین مذهبی، به عنوان مقدمه‌ای برای رسیدن به دین ما، به جوانان هستیم، هرگز علیه کلیساهای فعلی اقدام آشکاری نخواهیم کرد، بلکه به مبارزه‌ی با آن‌ها، از طریق حملات ویرانگر انتقادی که به اختلاف و تفرقه می‌انجامد، بسنده خواهیم کرد.

به طور کلی مطلبی که فعلاً می‌توان گفت این است که مطبوعات امروز ما باید به حملات انتقادی گزنده خود به کارهای دولت‌ها، ادیان و اشتباهات و نقاط ضعف گوییم ادامه دهند. لحن این حملات باید بی‌نهایت شدید و بدور از آداب معمول در نامه‌نگاری‌ها باشد تا تمامی وسایل در تضعیف و درهم شکستن ابهت و نفوذ این عناصر دست به دست هم دهند. تنها کسانی که از عهده‌ی این روش بخوبی برمی‌آیند مردان نابغه‌ی قبیله‌ی با استعداد ما هستند و بس.

سلطنت ما از خدایی ویشنو[3] که صورت الوهیت در او تجسم یافته است، دفاع خواهد کرد. ما با صد دست خود کلیه‌ی مهارهای دستگاه حیات اجتماعی را در اختیار خواهیم گرفت[4] و با چشم‌های خود، بدون کمک گرفتن از پلیس رسمی، همه‌ی زوایا و خفایا را خواهیم دید؛ چون ما به این پلیس نیازی نداریم؛ زیرا با وجود آن‌که حق دخالت دارد و این سلاحی است که خود ما او را به آن مجهز کرده‌ایم تا در بین گوییم فعالیت کند، به دلیل آن‌که به صورت مانعی در راه حکومت‌ها درآمده است کارش مناسب حال ما نیست. برنامه‌های ما حکم می‌کند که یک سوم مردم جاسوسی دو سوم دیگر را بکنند. این جاسوسی برخاسته از احساس وظیفه و براساس خدمت داوطلبانه در راه حکومت می‌باشد. بنابراین، جاسوسی و خبرکشی نه یک کار شرم آور، که فضیلت و امتیاز خواهد بود، و چنان‌چه کسی در این‌باره زبان به سرزنش و دشنام بگشاید کیفرش را خواهد چشید تا عزت و احترام جاسوسی حفظ شود.[5]

ما جاسوسان خود را از بین طبقات بالا و پایین جامعه، اداری‌های عیاش و خوشگذران، روزنامه‌نگاران، نویسندگان، ناشران، کتابفروشان، کارمندان دوایر و دواوین، افرادی که از طریق داد و ستد و خرید و فروش با توده‌ی مردم ارتباط زیاد دارند، کارگران، رانندگان، خدمتکاران و غیره انتخاب خواهیم کرد. این افراد درست مثل پلیس بدون قدرت هستند: حق هیچ‌گونه اقدامی در رابطه با موضوعات گزارش‌های خود ندارند و در این زمینه مطلقاً فاقد صلاحیت می‌باشند. آنها فقط موظفند ببینند و بشنوند و دیده‌ها و شنیده‌های خود را گزارش دهند. اطمینان از درستی این گزارش‌ها و دستگیری وظیفه‌ی گروهی مسؤول و ماهر از افسران پلیس خواهد بود و مسؤولیت اجرای اوامر دستگیری را نیز نیروهای ژاندارمری و پلیس شهری به عهده خواهند داشت. چنان‌چه کسی در رابطه با مسائل حکومت مخالفتی را ببیند و آن را به اطلاع دولت نرساند به مخفی نگه‌داشتن اطلاعاتی که لازم است به حکومت گزارش دهد متهم و در صورت ثابت شدن این اتهام به مجازات محکوم خواهد شد.

همان‌طور که امروز برادران ما، با احساس این نکته که مسؤولند و در صورت اهمال و تقصیر باید شدیداً حساب پس دهند، مکلفند اگر در بین خویشاوندان و نزدیکان خود شنیدند کسی از دین یهود برگشته و یا قصد اغتشاش علیه هیأت قباله[6] [کابالا] را دارد و یا به آن تهمت می‌زند جریان امر را به این هیأت گزارش دهند، در زمان برقراری حکومت علنی و عالمگیر نیز وضع به همین منوال خواهد بود و همه‌ی رعایای ما، بدون استثنا، وظیفه خواهند داشت که با این کار به دولت خدمت کنند.

یک چنین تشکیلاتی می‌تواند با سوء استفاده از قدرت، قانون‌شکنی، رشوه‌خواری و دیگر مفاسدی که ما خود به توصیه‌ی دانشمندان‌مان، از طریق نظریات حقوق بشر پیشرفته، در بین گوییم رواج داده‌ایم مبارزه کند. اکنون باید پرسید: ما چگونه و به چه وسیله توانستیم عوامل ایجاد بی‌نظمی و اختلال در حکومت‌های گوییم را خلق کنیم؟ یکی از این عوامل که مؤثر بود استفاده از مزدوران و جاسوسان است. ما این عده را به بهانه‌ی این که وظیفه‌شان اعاده‌ی نظم و حق است، می‌آوریم و آنها با استفاده از پست‌های مناسبی که در اختیارشان گذاشته‌ایم عوامل اغتشاش و آتش‌افروزی را فراهم می‌آورند و با به کار گرفتن بدترین خصلت‌های خویش، یعنی خوی ویرانگری، عناد، غرور، استفاده‌ی غیر مسئوولانه از قدرت و بدتر از همه‌ی اینها خودکشی در راه پول، در این زمینه وارد عمل می‌شوند.



[1] خ.ت: حق تماس با موکلین خود.

 

[2] خ.ت: آزادی عقیده.

[3] ویشنو (Wishnu) دومین خدا از خدایان سه گانه ی هند است، اولین خدا «برهما» با خدای خلقت است. دومین خدا «ویشنو» یا خدای حیات و حافظ کل است و سومین خدا «شیوا» است که خدای مرگ و مهلک کل می باشد. خصوصیت ویشنو این است که دستهای باز فراوانی دارد.

[4] خ.ت: حکومت ما همچون خدای هند، ویشنو، صدها دست خواهد داشت و هر دستش یک چرخ از دستگاه اجتماعی را در اختیار خواهد گرفت.

[5] خ.ت: امتیاز خواهد بود. از طرف دیگر کسانی که گزارشهای دروغ بدهند بشدت مجازات خواهند شد تا درس عبرتی شود برای دیگر گزارشگران که از مصونیت خود سوء استفاده نکنند.

[6] قباله یا قبله یا قبالا و یا قبّالا یک واژه ی قدیمی عبری است به معنای سری که حدود نوزده قرن از عمر آن می گذرد. امروزه این کلمه به معنای زیر به کار می رود:

1- معنای ظاهری آن در نزد یهود عبارت است از «تصوف» یهودی.

2- اما چنان که خواهیم دید در واقع و حقیقت امر، «تصوف» پوششی است. باری مخفی نگه داشتن ماهیت وحشتناک سری آن و گمراه کردن اذهان.

3- قبالا مخفی ترین، قدیمی ترین، ناشناخته ترین و مستورترین سازمان دانشوران صهیون است. قبالا بزرگترین لانه ی این دانشوران است، و اینان فرزندان جانباز در راه آن هستند. بنابراین، محور اصلی «یهودیت جهانی» قبالاست.

4- قبالا مکان شناخته شده ای ندارد و با زمان حرکت می کند. «فراماسونری یهودیت جهانی» یکی از ابزارهای این تشکیلات است و «دانشوران صهیون» مجریان نامه ی آن. چرا که این سازمان از دانشوران صهیون است و دانشوران صهیون از آن.

5- خواننده ی رمانهای اروپایی معمولاً نام «قبالا» و «کهال» را همراه با توطئه های بسیار پیچیده مشاهده می کند. این نام با ابهام آغاز می شود و با ابهام و پیچیدگی پایان می پذیرد.

6- قبالا در نظر «دانشوران صهیون» قدرتی است بالاتر از هر قدرت دیگری و دستور قتل و ترور و تخریب را صادر می کند. بزرگترین صحنه ی نمایش آن روسیه ی تزاری بود، و بعد از 1918 به دست صهیونیستهای پیرو عقیده ی «تجمع و یورش» سرو کله ی آن در فلسطین پیدا شد.

7- در بین نویسندگان و مورخان معاصر عرب کسی را سراغ نداریم که به مسأله ی «قبالا» پرداخته باشد. حتی مورخ خوشنام، جرجی زیدان، نیز در کتابهای خود بویژه در داستان فتح اندلس که در آن از فعالیتهای پنهان و شیوه های سری یهود در اسپانیا و تظاهرشان به مسیحیت مفصلاً سخن می گوید، چیزی از «قبالا» نمی گوید.

8- کتابچه ی 122 صفحه ای شیعه المسونیین، چاپ «مطعبه الاباء المرسلین الیسوعیین»، بیروت 1885، تا حد زیاید نقاب از رسواییهای فراماسونری یهودیت برمی دارد، اما هیچ نامی از «قبالا» نمی برد.

9- ظاهراً معنای تحت اللفظی و لغوی «قبالا» قبول و دریافت و گرفتن است و اینها همه به معنای تلقین و تلقن می باشد.

10- شاید میان این کلمه ی عبری و فعل «قبل» در عربی ارتباط ریشه ای وجود داشته باشد. از جمله مصادر این فعل عربی «قباله» و «قباله» است. برای توضیح مطلب مثالی می آوریم: مثلاً فلان شخص ملتزم می شود که کاری را انجام دهد یا وامی را بپردازد. در این جا انجام مورد التزام «قباله» است و تعهدنامه یا سند کتبی التزام «قباله». «قباله» نیز داریم که به معنای مقابل و روبه روست. مثلاً می گوییم: جلست قبالته (= روبه روی او نشستم). هیچ کدام از اینها با «قباله ی» عبری ارتباط ندارد. از فعل «قبل» و گونه های مزید آن مصادر و اسامی چندی به چشم می خورد که در فرهنگنامه ها آمده اند و این جا محل ذکر آن ها نیست.

11- در فرهنگ انگلیسی عربی معانی عجیبی از «قبالا» می بینیم. این واژه هم با «باء» مخفف نوشته شده و هم با «باء» مشدد: Cabbala,Cabala,Cabal اسم فاعل آن Cabbaler، مصدر جعلی اش. Cabbalism و نسبت به آن: Cabbalistical, Cabbalistic, Cabbalist. اولین معنای نخستین واژه، Cabal، عبارت است از یک باند سری چند نفره که برای هدفی پنهان دسیسه می چینند و نقشه می ریزند. از این کلمه فعل لازم «پنهانی توطئه چید» را به کار می برند. پس، کلمه ی «قبله» به معنای تصوف یهودی برای سرپوش نهادن است.

12- این «تصوف» همان تعالیم سری مکیده شده از تلمود است و به عقیده ی یهود، تعالیم تلمود همان اسرار شفاهیی است که موسی به هفتاد نفر از بنی اسرائیل و برادرش هارون و یوشع بن نون سپرد و سپس این اسرار از گروهی به گروه دیگر منتقل شد: از یوشع به «داوران» از داوران به «انبیاء» (بعد از داود و سلیمان) و از انبیاء به انجمن «سنهدرین» و از این انجمن به گردآورندگان تلمود در قرن اول و دوم میلادی رسید و از تلمود تعالیم «قبالا» سربرداشت. پیروان قبالا در هر عصری تا به امروز همان «دانشوران صهیون» بوده و هستند.

13- از این رو، ما که درصدد ارائه ی بحثی مستوفا پیرامون «دانشوران صهیون» هستیم بر آن شدیم تا نهایت کوشش خود را در افشای «قبالا» به کار گیریم. زیرا اگر خواننده از کنه «قبالا» آگاه نشود، همچون خواننده ی رمانهای غربی، در حالتی از ابهام و گیجی می ماند. پروتکل ها مخصوص این نوشته نشده است که در میان یهود پخش شود بلکه هدف از نوشتن آنها تدوین یک دستورالعمل برای چند صد تن از «دانشوران» است. به همین دلیل پروتکل هفدهم نام «قبالا» را بی پروا می برد، چه، در روزی که پروتکلها نوشته می شد نمی دانست که بزودی روزی برای جهانیان برملا خواهد شد، در صورتی که حتی به آن روز هم نکشید بلکه در همان لحظه ی تولدش برای جهان فاش شد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی