به برخی از مشکلات موجود در چرخه سیاستگزاری، مدیریت، تولید، عرضه، و زیرساخت های فیلم و سینمای کشور (بدون تنظیم بر اساس اولویت) به شرح زیر اشاره می شود:
1. وجود ابهامات قانونی و شفاف نبودن مطالبات بخشهای دولتی و خصوصی
2. ابهام و ناشناخته بودن امکانات و قابلیتها، محدودیتها و تنگناهای توسعه بخش سینما
3. ناکافی بودن تعداد موسسههای فعال در حوزه تولید و نمایش فیلم، و ناکارآمد بودن بخش قابل توجه آنان.
4. ناکارآمدی و نامطلوبی وضعیت تبلیغات فیلم ها در سینمای ایران
5. همکاری ناکافی صدا و سیما به عنوان رسانه فراگیر و ملی، در تبلیغ و حمایت از فیلمهای سینمای ایران
6. کم توجهی به ابزارهای جدید تبلیغی مانند اینترنت، شبکه های اجتماعی، و امثال آن
7. عدم رعایت ترتیب و اولویت های اصولی در بهره گیری فیلمها از سیستم های عرضه و نمایش فیلم
8. عدم تکافوی مقررات و سیاستگزاری ها و حمایتهای لازم در خصوص مبارزه با قاچاق و تکثیر غیرمجاز فیلم
9. نبود ساختارها و نظامهای مناسب قانونی برای حمایت از تولید و عرضه فیلم
10. به روز نکردن دانش و عدم آموزش مداوم دست اندرکاران سینمای ایران در بخش های مختلف، به خصوص بخش های مدیریتی
11. فقدان تناسب بین آموزشهای رسمی و نیازهای حرفه ای در سینما
12. روزآمد نبودن متون و کتب درسی سینمایی
13. عدم نظام سالم و مطمئن استعدادیابی
14. فقدان نظام قابل اتکای راهنمایی شغلی
15. ناکافی و نامساعد بودن امکان مشارکت بخش خصوصی در سینما
16. شفاف نبودن حدود و مرزهای تقسیم کار حکومتی، دولتی، ملی، عمومی، و بخش خصوصی
17. کهنگی و ناکارآمدی و پیچیدگی غیرضروری ساختارها، و وظایف نهادهای دولتی و خصوصی
18. وابستگی سینما در ایران به دولت به معنای واقعی کلمه
19. بی پناهی و استضعاف افراد، سازمانها و موسسه های بخش خصوصی در منازعات و اختلافات سیاسی، ارزشی، فنی، صنفی، و حرفه ای
20. عدم به کارگیری فنون و فناوری پیشـرفته در بخش های مختلف سینما
21. عدم منابع انسانی خلاق و نوآور در تمامی عرصه های سینما
22. نبود نظام مدیریتی مناسب برای برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل سینما
23. عدم توزیع عادلانه و برنامه ریزی شده امکانات، پول، و قدرت در سینما در سطوح انسانی، طرح و برنامه ای، جغرافیایی، و زمانی
24. فقدان الگوهای سامانیافته پیشبینی و برنامهریزی تأمین منابع انسانی موردنیاز در بخش سینما
25. عدم منابع جامع و مطمئن در خصوص تعداد نیروی انسانی شاغل (مستقیم و غیرمستقیم) در بخش سینما
26. فقدان حتی یک مجموعه استودیویی کارآمد و با استانداردهای پیشرفته جهانی
27. غیر واقعی بودن هزینه تولید فیلم و پس تولید و پایین بودن سطح کیفی تکنیک های فیلم و نمایش
28. نبود امکان صرفه جویی و جلوگیری از دوبارهکاری در هزینه های تولید به دلیل فقدان یک شهرک سینمایی واقعی و متناسب با شرایط روز تولید فیلم
29. کمیت و کیفیت نامتناسب تجهیزات مورد نیاز برای تولید و نمایش فیلمها
30. فرسودگی تجهیزات منقول و غیرمنقول نمایش، و سیستمهای تصویری، و صوتی، و امکانات بهره برداری از سینماها
31. عدم نظام صحیح توزیع و نمایش فیلم در سینماها و شبکه های خانگی، تلویزیون، ماهواره ها، و…
32. عدم تکافوی منابع مالی تزریقی دولت به چرخه تولید و نمایش سینما
33. عدم ساختار مطمئن و قابل نظارت در حوزه تأمین و هزینه مالی در صنعت سینما
34. عدم شفافیت در سودآوری یا ضرر در سرمایه گذاری برای تولید و نمایش فیلم
35. تردید و استنکاف منابع سرمایه گذاری از جمله بانکها در مورد صرفه و صلاح مشارکت مدنی در احداث پروژه های سینمایی
36. نامتناسب بودن قیمت بلیط سینما و هزینههای تولید و نمایش فیلم، با وضعیت اقتصادی مردم
37. عدم مطالعات دقیق برای تعیین نرخ اقتصادی بلیط سینما
38. پایین بودن ضریب کارآیی سالنهای سینما در برابر سرمایه های نهاده
39. نبود تنوع لازم در منابع مالی سینما، و بی ثباتی و سکون آن
40. فراهم نبودن زمینه واقعی و سالم برای جذب سرمایهگذاری خارجی در سینما
41. عدم فعالیت صحیح و اصولی برای جلب نظر تهیه کنندگان خارجی برای تولید فیلم در ایران
42. ضعف در فرهنگ استقبال از سینما در میان اقشار مختلف مردم و مسئولان
43. فقدان تلاش لازم سیاستگزاران، مدیران، و عوامل تولید و عرضه فیلم بر افزایش واقعی تعداد بینندگان
44. اصرار سینماگران و مسؤولان بر شرایط گذشته و کهنه با وجود ظهور و گسترش رسانههای نو مانند اینترنت و دیگر فناوری ها
45. پایین بودن سرانه دیدن فیلم و رفتن به سینما در ایران، و کاهش روزافزون آن
46. وفور مضامین و موضوعات تکراری و نخ نما شده در فیلم های سینمایی
47. بی توجهی به نیاز و تمایل واقعی مخاطبان عمده سینما در کشور
48. اشکال محتوایی بسیاری از فیلمها و بی توجهی به واکنش منفی مخاطبان
49. محدویت سبکها، و گونه های سینمایی در ایران
50. پایین بودن سطح تکنولوژی تولید و نمایش
51. وضعیت نامناسب داخلی و خارجی اغلب سینماها در مواجهه با تماشاگران
52. استفاده ناصحیح و تفننی از ویدئو و سینمای خانگی
53. دسترسی نامناسب به سینماها
54. ناهماهنگی بین سیستم ها و کانالهای مختلف نمایش فیلم
55. وجود گسترده شبکههای توزیع غیرمجاز فیلمها
56. بی توجهی به ظرفیتهای جامعه ایران برای ارتقای فرهنگ رفتن به سینما و نزدیک شدن به شاخصهای جهانی
57. نزدیک بودن سهم سینما در سبد هزینه های خانوارهای ایرانی به صفر!
58. ناهماهنگی و شکاف اساسی میان سینما و تلویزیون
59. عدم هماهنگی لازم میان سینما و شبکه نمایش خانگی
60. و...
شما که فیلمنامه تان به اتمام رسیده و به سرپنجه همت خود ریزه کاریهای زیادی را در تمامی صفحات فیلمنامه تان از خود به جای گذاشته اید و وقت زیادی را صرف کرده اید و مطمئن هم هستید که به بهترین شکل ممکن آن را به پایان برده اید، و چندین بار از روی آن بازنویسی کرده اید تا به نتیجه دلخواه دست یافته اید و هنوز هم بخش زیادی از لوازم التحریری که از فروشگاه خریده اید روی میزتان باقی مانده است، اکنون به باز شدن دریچه هایی از امید نیاز دارید.
حالاست که باید برای مدتی کار منشی تان را خودتان به عهده بگیرید و خودتان بازاری برای فروش فیلمنامه تان بیابید. بنابراین ابتدا باید بازارفروش فیلمنامه تان را بشناسید و متوجه شوید که فیلمنامه تان را بهتر است به کجا ارائه کنید. آیا مثلا به استودیوی بزرگ فیلمسازی دیزنی، کلمبیا، یا فوکس قرن بیستم؟ خیر! هیچکدام. شما باید بازاری را پیدا کنید که شما را بپذیرد. مثل یک تهیه کننده خصوصی و مستقل. این می تواند بازار هدف شما باشد. تهیه کننده شخصیت شناخته شده ای دارد که فیلمنامه های مختلفی را مطالعه می کند و بین آنها بهترین ها را انتخاب می نماید و برای رسیدن به یک نتیجه قابل قبول آن را با بعضی دیگر از هنرمندان در میان می گذارد، آنگاه اوست که فیلمنامه شما را در صورت توافق به یک استودیوی بزرگ پیشنهاد می دهد.
در هالیوود هزاران تهیه کننده جزء هستند که تمام وقت یا پاره وقت فیلمنامه های رسیده را کلمه به کلمه می خوانند و پس از دسته بندی آنها را به شرکت های اصلی تولید فیلم ارائه می دهند. شرکتهای بزرگ فیلمسازی که فیلم ها و برنامه های تلویزیونی زیادی را برای زمان خاصی برنامه ریزی کرده و نیاز دارند. این تهیه کنندگان جزء نماینده فیلمنامه نویسان مبتدی یا ناشناخته هستند.
معمولا هر شرکت معتبر و بزرگ تولید فیلم فرد یا افراد مشخصی را دارد فیلمنامه های رسیده را می خوانند. آنان در بعضی اوقات نمی دانند فیلمنامه ای که قرار است بخوانند متعلق به کیست. در این مواقع این افراد معمولا از خواندن فیلمنامه ای با نویسنده ناشناخته امتناع می کنند، چون اولا فیلمنامه های زیادی دارند که باید بخوانند و فرصتشان اجازه خواندن فیلمنامه فرد ناشناس را نمی دهد، ثانیا از اینکه روزی نویسنده ای پیدا شود بر سر مالکیت این فیلمنامه اقامه دعوی کند می ترسند. برای آنها پاسخ دادن به نویسنده ای که از طرق قانونی ادعا کند که مثلا فیلمنامه فیلم سینمایی "روز استقلال" را که مربوط به تهاجم بیگانگان است را از من دزدیده اند، خیلی سخت است.
پس چگونه باید به شرکت های معتبر فیلمسازی و کارکنانشان دست پیدا کرد؟ برای فیلمنامه نویسان ناشناخته لازم است برای این کار از طریق یک نماینده عمل نمایند. هرچند بعضی تهیه کنندگان فیلمنامه های شما را اگر علامت حق مالکیت شما را بر آن ببینند مطالعه می کنند (چون این علامت نشان می دهد که فیلمنامه از کسی سرقت نشده است) اما باز هم مثل وقتی که یک نماینده معتبر آن را ارائه دهد نمی شود. مثلا اگر مشکلی پیش بیاید آنها با نماینده شما تماس می گیرند، این تماس ممکن است فیلمنامه شما را در موقعیت خوبی برای فروش بگذارد. ولی شما نمی توانید با کسی که فیلمنامه شما را می خواند ارتباط برقرار کنید. البته به ندرت این امکان هم هست که او با شما هم تماس بگیرد و به گونه ای شما را همانند یک تهیه کننده در جریان مسایل فیلمنامه قرار دهد (که این خیلی خوشحال کننده است) اما معمولا چنین اتفاقی نمی افتد. چون ممکن است حتی مسئول مطالعه فیلمنامه ها در یک استودیوی کوچک هم به خاطر ناشنس بودن شما فیلمنامه تان را از دور خارج کند (چه رسد به یک شرکت بزرگ) و حتی به این نکته هم توجهی نکند که شما ممکن است از فاصله ای بسیار دورتر از هالیوود یا نیویورک و به امیدی فیلمنامه تان را برای آن شرکت ارسال کرده اید.
این است که: فیلمنامه نویسان تازه کار از اول هم باید دقیق عمل کنند. یک فیلمنامه نویس موفق هرچند هم مبتدی باشد اجازه نمی دهد هیچکس با فیلمنامه مثلا 120 صفحه ای او شانسی برخورد کند، چرا که ممکن است این کار به متوقف شدن فیلمنامه اش منجر شود که هیچگاه ساخته نشود.
نوشته: دورانت ایمبودن - برگردان به فارسی: مهدی عظیمی میرآبادی
چرا تمام نقشه های مدیران صدا و سیما به هم می خورد و نقش بر آب می شود؟ چرا نمی توان از گسترش تولیدات بیارزش از نظر فنی و تکنیکی جلوگیری کرد؟ چرا نمی توان نظارت دقیق و کاربردی در قبل، حین و بعد از تولید روی فیلم ها و برنامه ها صورت داد؟ چرا کم کردن هزینهها جدی نیست و هزینه ها تناسبی با کیفیت آثار ندارد؟ چرا شغل ها و پست هایی که در سازمان صدا و سیما وجود دارد با نیازهای سازمان متناسب نیست؟ چرا در جهت کیفی کردن برنامه ها و فیلم و سریال ها رقابتی بین گروه های فیلمسازی و مدیریتی در سازمان وجود ندارد؟ چرا نمی توان بدنه سازمان را در بخش تصدص گری کوچک کرد؟ چرا شور و شوق واقعی و اصولی در بازار کار سینما و تلویزیون پیدا نمی شود؟ چرا نمی توان به صورت منطقی از فساد احتمالی مالی، اداری، و مدیریتی میان کارمندان سازمان جلوگیری کرد؟ چرا قبض و بسط سازمان به تناسب نیاز به سختی صورت می پذیرد و چه بسا غیرممکن است؟ چرا سازمان صدا سیما انعطاف ساختاری معطوف به شرتیط مختلف ندارد؟ چرا بهرهبرداری از پتانسیل موجود در خارج از سازمان امکان ندارد؟ چرا هیچ کس در این باره خود را ملزم به پاسخگویی نمی داند؟
آنچه در سال های گذشته شاهد بوده ایم، با وجود زحمات بسیار زیادی که همه مسئولان و دستاندرکاران سازمان برای ارتقاء و نظارت کیفی برنامهها متحمل شدهاند این تلاش- با کمال تأسف- نتیجهای آنچنان که شاید و باید بدست نمیدهد. یکی از اقدامات در این زمینه ایجاد بخشهایی در پیکره ساختاری سازمان صدا و سیما تحت عنوان «نظارت و ارزیابی» است که متأسفانه نتیجه آن تنها در مکاتبات و بروکراسی اداری خلاصه شده است. الزام گروههای برنامهساز به داشتن ناظر کیفی برای برنامههای تولیدی – علی رغم اصرار مسئولان- هم کاری از پیش نبرده است چرا که بنظر می رسد اشکال در بخشهای متعددی وجود دارد که هر کدام میتواند این فرایند را بکلی فلج نماید. شناخت اشکالات موجود و برنامهریزی منطقی برای رفع آن، سازمان را در جهت اهداف خود بسیار کمک خواهد کرد.
برخی از مراحل و سرپلهای مهم در فرآیند برنامهسازی سازمان به شرح زیر است.
الف) هدفگذاری: که به صورت کلان در قالب چشمانداز ده ساله، برنامه پنج ساله، و اهداف سالانه برنامه سازی در سطح ریاست محترم سازمان توسط معاونت تحقیقات و برنامهریزی سازمان با همکاری معاونتهای سیما، صدا، و برون مرزی اقدام و ابلاغ میشود. این بخش صرفاً توسط سازمان انجام می پذیرد و بخش خصوصی در آن دخالتی ندارد.
ب) سیاستگذاری و اولویت بندی: که بر مبنای اهداف تعیین شده با توجه به مأموریت های هر معاونت تهیه و پس از تصویب ابلاغ می شود. این بخش نیز صرفاً توسط سازمان انجام می گیرد و بخش خصوصی در آن دخالتی ندارد.
ج) طراحی و برنامه ریزی: که سیاست های ابلاغ شده در قالب طبقات و ساختارهای مختلف برنامهسازی با توجه به حجم مورد نیاز تولید به تناسب شبکههای رادیویی و تلویزیونی و همچنین بر مبنای اولویتهای مشخص شده تعیین و پس از تصویب ابلاغ میگردد. این بخش هم صرفاً توسط سازمان انجام میگیرد و بخش خصوصی در آن دخالتی ندارد.
د) تولید: که بخش مهم، اجرایی و سرنوشت ساز فرآیند برنامه سازی سازمان است خود به چند مرحله تقسیم میگردد:
1- ابلاغ تعهدات به گروهها
2- انتخاب تهیه کنندگان مورد نیاز
3- صدور مجوزهای مربوطه و برآورد و عقد قرارداد
4- پیش تولید
5- تولید
6- پس تولید
که در مراحل 4، 5، 6 ناظر کیفی منصوبه از طرف گروه برنامه ساز به انجام نظارت های کیفی مبادرت می ورزد. مراحل 4، 5، 6 (پیش تولید، تولید، و پس تولید) هم توسط سازمان (به صورت مستقیم) و هم توسط بخش خصوصی (تهیه کنندگان داخل و خارج از سازمان) انجام می پذیرد.
هـ) پخش: که کاملاً توسط سازمان انجام میشود و بخش خصوصی در آن دخالتی ندارد.
و) آرشیو: که کاملاً توسط سازمان اقدام میگردد و بخش خصوصی در آن دخالتی ندارد.
البته در شرایط کنونی که اسپانسرها حرف اول را در خیلی از جهت گیری ها و تصمیمات می زنند، خیلی از قواعد به هم ریخته است. با وجود این طرحها و فیلمنامه ها غالباً به اشکال زیر به جریان برنامه سازی سازمان وارد میشود:
1- به صورت خود جوش توسط افراد خارج از سازمان پیشنهاد می شود که به احتمال زیاد بسیاری از آنها قابلیت اجرایی ندارند.
2- به صورت خودجوشش توسط تهیه کنندگان سازمان پیشنهاد میشود که نسبتاً با اهداف و اولویتها سازگار است.
3- به تهیه کنندگان داخل سازمان برمبنای تعهدات گروهها سفارش داده می شود.
4- به تهیه کنندگان خارج از سازمان برمبنای تعهدات گروهها سفارش داده می شود.
مطابق با مقررات ترفیع، تهیه کنندگان می بایست در زمان مشخص، میزان مشخصی برنامه تولید نمایند. به همین خاطر بخش قابل توجهی از تهیه کنندگان موظف، صرفاً برای پر کردن آن میزان، به هر شکل ممکن برنامه سازی می کنند و برای آنچه اهمیت دارد "فقط" تکمیل کف و سقف تعهد است. بسیاری از آنان بدون در نظر گرفتن ویژگی های کیفی، کارها را تولید می کنند و حتی گذشت چندین سال تجربه نیز در بهبود کیفی برنامه های تولیدی آنان تأثیری ندارد. برای این تهیه کنندگان تفاوتی بین طرحی که خود ارائه می دهند یا به آنها سفارش داده می شود وجود ندارد. بسیاری از کارگردانان، تصویربرداران، نویسندگان، تدوینگران و دیگر عوامل موظف برنامه سازی سازمان نیز با هین نگاه به موضوع برنامه سازی سازمان نگاه می کنند مگر آن که از لحاظ پرداخت حقالزحمه، همانند افراد خارج از سازمان با آنان رفتار شود.
از آنجا که در میان چهار گروه بالا، تقریباً از سه گروه اول نتیجه ای کیفی بدست نخواهد آمد و بنابراین مسئولان برنامه سازی (مدیران شبکهها و گروه های برنامهساز) بر آن می شوند تا با شناسایی افراد توانمند خارج از سازمان برنامه های جدی، مهم و قابل ملاحظه را به آنان بسپارند. متأسفانه در این بخش بدلیل عدم وجود ساختار مناسب نظارتی برخی از برنامه هایی که با این روش ساخته می شود نظر برای پخش مناسب نیست یا اینکه اهداف سازمان را در حد بسیار ضعیف تر از پیش بینی دنبال مینماید.
نگارنده قصد ندارد زحمات مسئولان مربوطه را در سازمان بی اهمیت جلوه دهد، اما شواهد و قراین نشان می دهد که نتایجی که بدست می آید با تلاش بسیار زیادی که انجام می شود تناسب ندارد. بنابراین لازم است به دنبال راه هایی بود که بهره وری بیشتری را در پی داشته باشد.
وارد کردن بخش خصوصی به عنوان بازوی اصلی اجرائی برای تولید برنامههای مورد نیاز سازمان، برمبنای بررسیهای دقیق و کارشناسانه، و اعمال نظارت مستمر، منطقی، و مؤثر توسط سازمان در جهت وصول به اهداف سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی در قالب یک طرح منسجم ساختاری بسیاری از مشکلات و معضلات موجود را بر طرف می کند.