نتیجه نظرسنجی انجام شده در باره جشنواره 36 فیلم فجر، به زودی اعلام می شود.
صحبت های ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره فیلم جمهوری اسلامی (موسوم به فجر) در سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و واکنش هایی که از طرف برخی افراد نسبت به حرف های او نشان داده شد، مرا به یاد مقاله ای تحت عنوان «از فاو تا فاو» انداخت که در سال 1367 بعد از شکست رزمندگان اسلام و از دست دادن شهر فاو عراق در یکی از روزنامه های آن ایام (کیهان یا اطلاعات) منتشر شد. دیدم باز نشر آن خالی از لطف نیست!
***
متن را در ادامه بخوانیددر رابطه با نمایش فیلم های ارزش مدار، چند فرضیه وجود دارد:
1- به هر دلیل درست یا غلط، فیلم های ارزش مدار در پروسه نمایش و اکران در سینماهای کشور دچار مشکل می شوند و مردمی که مایلند آثار ارزش مدار را در سینما ببینند، به همان دلایل موفق نمی شوند.
2- مسئولان اکران سینما (شورای صنفی نمایش) معتقدند یا لاأقل اینطور اعلام می کنند که فیلم های ارزش مدار برای گیشه جذابیت ندارند و برای اکران در سالن های سینما فاقد توجیه اقتصادی هستند. بنابراین به صرفه و صلاح نیست که این گونه از فیلم ها در سالن های سینما نمایش دهند در حالی که قادر نیستند کمترین حد تماشاگران را به سالن ها بکشانند. ایشان این گونه مطرح می کنند که بسیاری از فیلم های ارزش مدار حتی قادر نیستند خود را به کف فروش برسانند.
3- نزدیک به یک سوم ( و حتی بیشتر) از سالن های سینمای کشور در اختیار بخش دولتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، و...)، نهادهای حکومتی (حوزه هنری، نیروهای مسلح، و...) و نهادهای عمومی (شهرداری ها و...) است.
4- بخش عمده ای از سالن هایی که جزو سالن های استاندارد سینمایی نیستند اما امکان نمایش فیلم در آن ها موجود است، متعلق به بخش دولتی، حکومتی، و عمومی است.
5- ظاهر امر نشان می دهد که ارزش مداری در فیلم (حتی اگر فیلمی از نظر کیفیت فنی و هنری هم رتبه بالایی داشته باشد) با منافع سالن های سینما (و یا تدبیر مسئولان اکران) مغایرت دارد و به صلاح نیست وضعیت اقتصادی و مالی سالن های پر هزینه سینما را با نمایش فیلم های «نفروش» به خطر انداخت.
6- بعضی از خانواده های ارزش مدار حاضر نیستند به بعضی سینماها بروند و دلیل آن را فضای نامناسب احتمالی در فیلم ها و محیط سالن های نمایش فیلم می دانند.
لذا به نظر می رسد از یک سو برای حفظ حقوق مالکانه بخش خصوصی در سینما، و از سوی دیگر برای احساس امنیت و آشتی مخاطبان غریب افتاده سینما در سراسر کشور، و از جهتی دیگر برای ایجاد انگیزه بیشتر در میان فیلمسازان و سینماگران کشور در جهت ساخت فیلم های ارزش مدار، بهتر است کنسرسیومی از نهادها و مراکز دولتی، حکومتی، و عمومی تشکیل شود و فیلم های ارزش مدار را مطابق با یک برنامه ریزی صحیح و اصولی در آن به نمایش بگذارند تا هم سالن های سینما به خاطر نمایش فیلم های ارزش مدار متضرر نشوند و هم فیلم های ارزش مدار بدون تماشاگر نمانند.
این فقط یک پیشنهاد است و قابل بحث و انتقاد، والسلام
اولین مسأله، وجود خُلل و فُرجی است که در قوانین، و مقررات مربوط به حفظ حقوق هنرمندان و تولیدکنندگان آثار سمعی و بصری است. متأسفانه نه تنها با این قانون چندان جدی برخورد نمی شود، که خود قانون مزبور نیز قدرت انسداد مسیر قاچاق فیلم را ندارد. این قانون گریزگاه هایی دارد که متخلفین به سادگی می توانند از آن عبور کنند. مجازات های در نظر گرفته شده برای این مسئله به قدری نازل و کوچک است که ضمن این که هیچ بازدارندگی ندارد، چه بسا تشویق کننده هم هست. مسأله اصلی در این موضوع، ضعف قانون است که قاعدتاً به عهده نهادهای قانونگذار است که آن را اصلاح نمایند.
مسأله و مشکل اصلی دیگر در مسیر مبارزه با قاچاق فیلم، انفعال و عدم جدیت مدیران و مسئولان بخش سینما هستند. متأسفانه دغدغه چندانی برای اجرای قانون وجود ندارد. درحالی که جلوگیری از قاچاق فیلم هم به عهده مسئولان صنفی است و هم مسئولان دولتی. من سوگوارانه در مسئولان این دو نهاد، هیچ انگیزه ای برای پیگیری جدی و فعال مبارزه با قاچاق فیلم ندیده ام!
از سوی دیگر، مبارزه با قاچاق فیلم تنها از عهده یک یا دو نهاد برنمی آید؛ قوه قضاییه، مجلس، دولت و تشکل های صنفی، چهار ضلعی هستند که حضور مؤثرشان برای مثبت بودن اقدامات در این زمینه ضروری است. اگر نقص های قانونی بر طرف شود، و اختیارات و مسئولیت های سازمان مرتبط را یک بار برای همیشه به صورت جدی معلوم گردد، میتوان امیدوار بود که قاچاق فیلم ریشه کن شود. و الا اگر مثلا فقط نیروی انتظامی وارد میشود، چون همچنان نقص ها در جای خود وجود دارند، نتیجه و اثر کار دوام نمی آورد، و بلافاصله پس از اتمام دوره برخورد ضربتی جمع آوری فیلمهای قاچاق و برخورد با قاچاقچی ها، قاچاق چند برابر هم میشود.
یک بار که با یکی از تولید کنندگان سی دی خام صحبت می کردیم، می گفت که وقتی یک فیلم پرفروش روی پرده سینماها میآید، فروش مواد خام ما به طور ناگهانی خیلی بیشتر میشود، بلکه گاهی چند برابر میشود. او استدلال می کرد در چنین مواردی این مواد خام صرفا برای قاچاق فیلمها استفاده میشود. با وجود این سرنخ ها، به نظر میرسد ردگیری کردن قاچاقچی ها و اخلال در کار آنها، چندان هم پیچیده نیست. ضمن این که درحال حاضر سایت هایی بدون هیچ مخفی کاری و پرده پوشی فعالیت میکنند که به طور آشکار برای عرضه غیرقانونی فیلمهای قاچاق، مشترک می پذیرند. هر کس بخواهد می تواند به عنوان یک کاربر با اطمینان عضو شود، پول بدهد، و هر وقت هم دلش خواست، بی هیچ دغدغه ای فیلمها را دانلود کند...
سؤال است؛ آیا علی رغم ضعف قانون واقعا نمیتوان جلوی قاچاق فیلم را را گرفت؟ پاسخ روشن است؛ میتوان به سادگی با این معضل برخورد کرد! تنها با انگیزه، همت، اقدام فعال و بر اساس برنامه ریزی!
بی اعتنایی مدیران سازمان سینمایی به شبکه نمایش خانگی در تضاد با شعار اقتصاد مقاومتی است چرا که بر اساس تجربیات گذشته توجه به این حوزه می توانست زندگی اهالی سینما را ارتقا دهد و امروزه آن ها وضعیت شغلی و رفاهی بهتری داشته باشند.
شبکه نمایش خانگی این پتانسیل را دارد تا چندین و چند برابر فروش سالن های سینما بتواند فروش داشته باشد اما چون سینمای سالنی جلوه بهتری دارد و متأسفانه برخی از مدیران سینمایی هم به دنبال ظاهرگرایی هستند توجه به شبکه سینمای خانگی از اولویت آن ها خارج شد و علیرغم دلسوزی متعهدانه برخی دیگر از مدیران و نیز هنرمندان بخش خصوصی که می خواستند این حوزه سرپا بماند شبکه نمایش خانگی به دلیل غفلت مدیران سینمایی جایگاه ارزشمند خود را به طور کلی از دست داد و رو به افول رفت!
امروزه تنها افرادی حاضر به سرمایه گذاری در شبکه نمایش خانگی هستند که سرمایه خفته ای دارند و هیچ نگرانی ای برای بازگشت و یا عدم بازگشت سرمایه شان ندارند و اغلب تهیه کنندگان سینما جرأت ریسک کردن برای سرمایه گذاری در این حوزه بسیار مهم را از دست داده اند.
اگر قرار باشد اقتصاد مقاومتی در سینمای کشور حاکم شود، بهترین روش برای برداشت اقتصادی از آن در حوزه سینمای خانگی است، چون شبکه سینمای خانگی محدودیت جدی ای برای تولید آثار ندارد و هر تعداد فیلم ساخته شده را می توان در طول سال پخش کرد. از طرف دیگر مثلا اگر در طول یک سال ۳۰۰ فیلم سینمایی هم در این حوزه تولید شود و برای هر فیلم تنها ۴۰ نفر عوامل به کار گرفته شوند بیش از ۱۲ هزار نفر از اهالی سینما و تلویزیون در طول یک سال می توانند کار کنند و زندگی معیشت خود را تأمین نمایند و ما شاهد این همه فقر و بیکاری در جامعه سینمایی نباشیم. بنابراین هم مشکل تولید در زمینه سینما حل می شود و هم مشکل اشتغال.
پیش از این هم در حوزه شبکه نمایش خانگی این کارها انجام شده است و ما شاهد بوده ایم که مثلا فروش یک سال شبکه نمایش خانگی نزدیک به ۸۰۰ میلیارد تومان شده است که چندین برابر فروش کل سال سینمای سالنی ایران در زمان خود بوده است؛ پس در این زمینه به نوعی نیاز به هیچ آزمون و خطایی نیست. بلکه تنها اگر دغدغه ای جدی و واقعی از سوی متولیان و مدیران سینمایی بخش های دولتی و خصصی برای تحقق اقتصاد مقاومتی وجود داشته باشد به سادگی می توانیم شاهد این عملکرد خیره کننده باشیم.
در واقع اقتصاد مقاومتی باید به گفتمان عمومی جامعه بدل شود و از آنجا که فعالیت های فرهنگی همیشه در جامعه بسیار موثر است و می تواند مانند یک کلاس درس برای عموم افراد جامعه کارآیی داشته باشد، مجموعه مدیران، هنرمندان، رسانه ها، و دست اندرکاران عرصه فیلم و سینما در این میدان نقش خود را به درستی ایفا کنند. مثلا چقدر خوب است که مدیران فرهنگی و سینمایی کشور با دعوت از افرادی که در حوزه فرهنگ سازی اقتصاد فعالیت می کنند، برای هنرمندان کنفرانس ها، ورک شاپ ها و جلسات آموزشی مفید و فشرده برگزار کنند و این موضوع را مورد بحث قرار دهند که چگونه می توان از طریق انجام کارهای فرهنگی مانند سینما، تلویزیون و... جامعه را با اقتصاد مقاومتی آشنا کرد و او را به این سمت سوق داد.
روحیه اشرافی گری موجود در فیلم ها و سریال ها اساسا با اقتصاد مقاومتی منافات دارد، با این حال متأسفانه در بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی ما شاهد نشان دادن مردمی هستیم که زندگی شان هیچ رنگ و بویی از اقتصاد مقاومتی ندارد.
به برخی از مشکلات موجود در چرخه سیاستگزاری، مدیریت، تولید، عرضه، و زیرساخت های فیلم و سینمای کشور (بدون تنظیم بر اساس اولویت) به شرح زیر اشاره می شود:
1. وجود ابهامات قانونی و شفاف نبودن مطالبات بخشهای دولتی و خصوصی
2. ابهام و ناشناخته بودن امکانات و قابلیتها، محدودیتها و تنگناهای توسعه بخش سینما
3. ناکافی بودن تعداد موسسههای فعال در حوزه تولید و نمایش فیلم، و ناکارآمد بودن بخش قابل توجه آنان.
4. ناکارآمدی و نامطلوبی وضعیت تبلیغات فیلم ها در سینمای ایران
5. همکاری ناکافی صدا و سیما به عنوان رسانه فراگیر و ملی، در تبلیغ و حمایت از فیلمهای سینمای ایران
6. کم توجهی به ابزارهای جدید تبلیغی مانند اینترنت، شبکه های اجتماعی، و امثال آن
7. عدم رعایت ترتیب و اولویت های اصولی در بهره گیری فیلمها از سیستم های عرضه و نمایش فیلم
8. عدم تکافوی مقررات و سیاستگزاری ها و حمایتهای لازم در خصوص مبارزه با قاچاق و تکثیر غیرمجاز فیلم
9. نبود ساختارها و نظامهای مناسب قانونی برای حمایت از تولید و عرضه فیلم
10. به روز نکردن دانش و عدم آموزش مداوم دست اندرکاران سینمای ایران در بخش های مختلف، به خصوص بخش های مدیریتی
11. فقدان تناسب بین آموزشهای رسمی و نیازهای حرفه ای در سینما
12. روزآمد نبودن متون و کتب درسی سینمایی
13. عدم نظام سالم و مطمئن استعدادیابی
14. فقدان نظام قابل اتکای راهنمایی شغلی
15. ناکافی و نامساعد بودن امکان مشارکت بخش خصوصی در سینما
16. شفاف نبودن حدود و مرزهای تقسیم کار حکومتی، دولتی، ملی، عمومی، و بخش خصوصی
17. کهنگی و ناکارآمدی و پیچیدگی غیرضروری ساختارها، و وظایف نهادهای دولتی و خصوصی
18. وابستگی سینما در ایران به دولت به معنای واقعی کلمه
19. بی پناهی و استضعاف افراد، سازمانها و موسسه های بخش خصوصی در منازعات و اختلافات سیاسی، ارزشی، فنی، صنفی، و حرفه ای
20. عدم به کارگیری فنون و فناوری پیشـرفته در بخش های مختلف سینما
21. عدم منابع انسانی خلاق و نوآور در تمامی عرصه های سینما
22. نبود نظام مدیریتی مناسب برای برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل سینما
23. عدم توزیع عادلانه و برنامه ریزی شده امکانات، پول، و قدرت در سینما در سطوح انسانی، طرح و برنامه ای، جغرافیایی، و زمانی
24. فقدان الگوهای سامانیافته پیشبینی و برنامهریزی تأمین منابع انسانی موردنیاز در بخش سینما
25. عدم منابع جامع و مطمئن در خصوص تعداد نیروی انسانی شاغل (مستقیم و غیرمستقیم) در بخش سینما
26. فقدان حتی یک مجموعه استودیویی کارآمد و با استانداردهای پیشرفته جهانی
27. غیر واقعی بودن هزینه تولید فیلم و پس تولید و پایین بودن سطح کیفی تکنیک های فیلم و نمایش
28. نبود امکان صرفه جویی و جلوگیری از دوبارهکاری در هزینه های تولید به دلیل فقدان یک شهرک سینمایی واقعی و متناسب با شرایط روز تولید فیلم
29. کمیت و کیفیت نامتناسب تجهیزات مورد نیاز برای تولید و نمایش فیلمها
30. فرسودگی تجهیزات منقول و غیرمنقول نمایش، و سیستمهای تصویری، و صوتی، و امکانات بهره برداری از سینماها
31. عدم نظام صحیح توزیع و نمایش فیلم در سینماها و شبکه های خانگی، تلویزیون، ماهواره ها، و…
32. عدم تکافوی منابع مالی تزریقی دولت به چرخه تولید و نمایش سینما
33. عدم ساختار مطمئن و قابل نظارت در حوزه تأمین و هزینه مالی در صنعت سینما
34. عدم شفافیت در سودآوری یا ضرر در سرمایه گذاری برای تولید و نمایش فیلم
35. تردید و استنکاف منابع سرمایه گذاری از جمله بانکها در مورد صرفه و صلاح مشارکت مدنی در احداث پروژه های سینمایی
36. نامتناسب بودن قیمت بلیط سینما و هزینههای تولید و نمایش فیلم، با وضعیت اقتصادی مردم
37. عدم مطالعات دقیق برای تعیین نرخ اقتصادی بلیط سینما
38. پایین بودن ضریب کارآیی سالنهای سینما در برابر سرمایه های نهاده
39. نبود تنوع لازم در منابع مالی سینما، و بی ثباتی و سکون آن
40. فراهم نبودن زمینه واقعی و سالم برای جذب سرمایهگذاری خارجی در سینما
41. عدم فعالیت صحیح و اصولی برای جلب نظر تهیه کنندگان خارجی برای تولید فیلم در ایران
42. ضعف در فرهنگ استقبال از سینما در میان اقشار مختلف مردم و مسئولان
43. فقدان تلاش لازم سیاستگزاران، مدیران، و عوامل تولید و عرضه فیلم بر افزایش واقعی تعداد بینندگان
44. اصرار سینماگران و مسؤولان بر شرایط گذشته و کهنه با وجود ظهور و گسترش رسانههای نو مانند اینترنت و دیگر فناوری ها
45. پایین بودن سرانه دیدن فیلم و رفتن به سینما در ایران، و کاهش روزافزون آن
46. وفور مضامین و موضوعات تکراری و نخ نما شده در فیلم های سینمایی
47. بی توجهی به نیاز و تمایل واقعی مخاطبان عمده سینما در کشور
48. اشکال محتوایی بسیاری از فیلمها و بی توجهی به واکنش منفی مخاطبان
49. محدویت سبکها، و گونه های سینمایی در ایران
50. پایین بودن سطح تکنولوژی تولید و نمایش
51. وضعیت نامناسب داخلی و خارجی اغلب سینماها در مواجهه با تماشاگران
52. استفاده ناصحیح و تفننی از ویدئو و سینمای خانگی
53. دسترسی نامناسب به سینماها
54. ناهماهنگی بین سیستم ها و کانالهای مختلف نمایش فیلم
55. وجود گسترده شبکههای توزیع غیرمجاز فیلمها
56. بی توجهی به ظرفیتهای جامعه ایران برای ارتقای فرهنگ رفتن به سینما و نزدیک شدن به شاخصهای جهانی
57. نزدیک بودن سهم سینما در سبد هزینه های خانوارهای ایرانی به صفر!
58. ناهماهنگی و شکاف اساسی میان سینما و تلویزیون
59. عدم هماهنگی لازم میان سینما و شبکه نمایش خانگی
60. و...
نظر مقام معظم رهبری در باره سینمای ایران
پ.ن:
من چندتا از نمونه هایی را که در فیلم ضمیمه به عنوان شاهد و مصداق بیانات مقام معظم رهبری آورده شده، مصداق نمی دانم و آنها را خلاف نگاه ایشان تشخیص می دهم.