مهدی عظیمی میرآبادی

سایت شخصی

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

مهدی عظیمی میرآبادی

سایت شخصی

مهدی عظیمی میرآبادی

بسم الله الرحمن الرحیم(1)
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (2)
الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ (3)
مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ (4)
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ (5)
اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ (6)
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ (7)

آخرین نظرات
راست و دروغ رسانه ها

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاروان» ثبت شده است

کاروان رفت و من از بس تنها
در غم بی کسی ام، جا ماندم

شب هنوز است که تاریک و سیاه،
دوری روی تو می گریاندم

گفته بودم چو رسم نزد تو، من
شکوه آغاز کنم، کو آن دم؟

سر گذارم به سر شانه تو
این سخن را به تمنا راندم

گفته بودند به من مجنونی
زانکه معشوق منت، من خواندم

من هم از یار وفا می طلبم
از جنون است که مو افشاندم