علی عشق و علی عشق آفرین است
علی روشنگر عرش برین است
به رغم کینه های جاهلیت
علی تنها امیرالمومنین است
در رابطه با نمایش فیلم های ارزش مدار، چند فرضیه وجود دارد:
1- به هر دلیل درست یا غلط، فیلم های ارزش مدار در پروسه نمایش و اکران در سینماهای کشور دچار مشکل می شوند و مردمی که مایلند آثار ارزش مدار را در سینما ببینند، به همان دلایل موفق نمی شوند.
2- مسئولان اکران سینما (شورای صنفی نمایش) معتقدند یا لاأقل اینطور اعلام می کنند که فیلم های ارزش مدار برای گیشه جذابیت ندارند و برای اکران در سالن های سینما فاقد توجیه اقتصادی هستند. بنابراین به صرفه و صلاح نیست که این گونه از فیلم ها در سالن های سینما نمایش دهند در حالی که قادر نیستند کمترین حد تماشاگران را به سالن ها بکشانند. ایشان این گونه مطرح می کنند که بسیاری از فیلم های ارزش مدار حتی قادر نیستند خود را به کف فروش برسانند.
3- نزدیک به یک سوم ( و حتی بیشتر) از سالن های سینمای کشور در اختیار بخش دولتی (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، و...)، نهادهای حکومتی (حوزه هنری، نیروهای مسلح، و...) و نهادهای عمومی (شهرداری ها و...) است.
4- بخش عمده ای از سالن هایی که جزو سالن های استاندارد سینمایی نیستند اما امکان نمایش فیلم در آن ها موجود است، متعلق به بخش دولتی، حکومتی، و عمومی است.
5- ظاهر امر نشان می دهد که ارزش مداری در فیلم (حتی اگر فیلمی از نظر کیفیت فنی و هنری هم رتبه بالایی داشته باشد) با منافع سالن های سینما (و یا تدبیر مسئولان اکران) مغایرت دارد و به صلاح نیست وضعیت اقتصادی و مالی سالن های پر هزینه سینما را با نمایش فیلم های «نفروش» به خطر انداخت.
6- بعضی از خانواده های ارزش مدار حاضر نیستند به بعضی سینماها بروند و دلیل آن را فضای نامناسب احتمالی در فیلم ها و محیط سالن های نمایش فیلم می دانند.
لذا به نظر می رسد از یک سو برای حفظ حقوق مالکانه بخش خصوصی در سینما، و از سوی دیگر برای احساس امنیت و آشتی مخاطبان غریب افتاده سینما در سراسر کشور، و از جهتی دیگر برای ایجاد انگیزه بیشتر در میان فیلمسازان و سینماگران کشور در جهت ساخت فیلم های ارزش مدار، بهتر است کنسرسیومی از نهادها و مراکز دولتی، حکومتی، و عمومی تشکیل شود و فیلم های ارزش مدار را مطابق با یک برنامه ریزی صحیح و اصولی در آن به نمایش بگذارند تا هم سالن های سینما به خاطر نمایش فیلم های ارزش مدار متضرر نشوند و هم فیلم های ارزش مدار بدون تماشاگر نمانند.
این فقط یک پیشنهاد است و قابل بحث و انتقاد، والسلام
چرا میان عاشقان، کسی مرا نمی برد؟
در این جهان بی کسی، کسی مرا نمی خرد؟
میان ماست حائلی که من به او نمی رسم
خدای من چرا کسی حجاب را نمی درد؟
گوشه چشمی ز کرم باز شد
ره بنمودی، سفر آغاز شد
ای که همه بسته به موی تو اند
رهسپر عاشق کوی تو اند
ای که جهان مست تولای تو
کون و مکان صحن مصلای تو
کعبه تو قبله مقصود ما
ای سبب زندگی و بود ما
مهر تو روشنگر شب های ما
یاد تو ذکر دل و لب های ما
سال به سال عمر من خسته جان
رفته به تعجیل، چو آب روان
چون رمضان می شد و شب های قدر
گاه دعا بود و گه شرح صدر
من زخدا کوی تو را خواستم
بوی تو را، روی تو را خواستم
گوشه چشمی زکرم باز شد
ره بنمودی، سفر آغاز شد
مرا مقرون منت کردی ای دوست
تو از من رفع محنت کردی ای دوست
دلم را عشق دادی، سوز دادی
پذیرفتی، محبت کردی ای دوست
مگر من لایق کوی تو بودم
که این بیگانه دعوت کردی ای دوست؟
نمی دانم چه گویم با تو، گنگم!
که رحمانی و رحمت کردی ای دوست.
این دل که گاه مستی
در روز می پرستی
با عشق زنده باشد
پروانه سان بگردد
بر گرد جان بگردد
روح دمنده باشد
تا اوج آسمان ها
بیرون ز حد جان ها
جان پرنده باشد
لیکن چو هوشیار است
آن گه که عقل دار است
گرگی درنده باشد
خوش رنگ و خوش خط و خال
بر روی گنجی از مال
ماری خزنده باشد
بر سفره های رنگین
با حرص و آز دیرین
دامی چرنده باشد
ای مهربان تر از من
بر این دل و بر این تن
هر چند بنده باشد
از جام عشق و مستی
نوشان مرا به دستی
تا عشق زنده باشد
دل می تپد خدایا زان یار نازنینم
می سوزم از غم اما، با یاد او قرینم
گشتم به جستجو تا یابم امیر دینم
گفتم به مکه آیم تا یار خود ببینم
دیدم هر آنچه دیدم، یارم ولی ندیدم
هم مسجد الحرام و هم مروه و صفا را
هم زمزم و مقام و هم حجر آشنا را
هم جنب ملتزم را، هم در گه خدا را
ارکان چارگانه، هم صحن و هم سرا را
دیدم هر آنچه دیدم، یارم ولی ندیدم
احرام بستم و با شوق از پی اش دویدم
در کوی یار گشتم، ناز ورا خریدم
در چهره های مردم، با حجب می خزیدم
دزدانه با نگاهی تصویر می کشیدم
دیدم هر آنچه دیدم، یارم ولی ندیدم
در خیمه ها که گشتم در جستجوی رویش
با حاجیان عاشق مستان بزم کویش
پرسیدم از نشانش، شاید ز گفتگویش
بوییدم و نشستم، کآید نسیم بویش
دیدم هر آنچه دیدم، یارم ولی ندیدم
مشعر که رفته بودم با حاجیان، خدا را
چشمم میان مردم، می گشت آشنا را
شد رحمتی نمایی این بنده گدا را
بیند رخ حبیبش، مولای بی ریا را
دیدم هر آنچه دیدم، یارم ولی ندیدم
گفتند در منایی، هرچند بی صدایی
در کاروان یاران آیی به آشنایی
گر رخ نمی نمایی، لطفی که می نمایی
شوری دهی، صفایی، کآخر ز در درآیی
دیدم هر آنچه دیدم، یارم ولی ندیدم
اولین مسأله، وجود خُلل و فُرجی است که در قوانین، و مقررات مربوط به حفظ حقوق هنرمندان و تولیدکنندگان آثار سمعی و بصری است. متأسفانه نه تنها با این قانون چندان جدی برخورد نمی شود، که خود قانون مزبور نیز قدرت انسداد مسیر قاچاق فیلم را ندارد. این قانون گریزگاه هایی دارد که متخلفین به سادگی می توانند از آن عبور کنند. مجازات های در نظر گرفته شده برای این مسئله به قدری نازل و کوچک است که ضمن این که هیچ بازدارندگی ندارد، چه بسا تشویق کننده هم هست. مسأله اصلی در این موضوع، ضعف قانون است که قاعدتاً به عهده نهادهای قانونگذار است که آن را اصلاح نمایند.
مسأله و مشکل اصلی دیگر در مسیر مبارزه با قاچاق فیلم، انفعال و عدم جدیت مدیران و مسئولان بخش سینما هستند. متأسفانه دغدغه چندانی برای اجرای قانون وجود ندارد. درحالی که جلوگیری از قاچاق فیلم هم به عهده مسئولان صنفی است و هم مسئولان دولتی. من سوگوارانه در مسئولان این دو نهاد، هیچ انگیزه ای برای پیگیری جدی و فعال مبارزه با قاچاق فیلم ندیده ام!
از سوی دیگر، مبارزه با قاچاق فیلم تنها از عهده یک یا دو نهاد برنمی آید؛ قوه قضاییه، مجلس، دولت و تشکل های صنفی، چهار ضلعی هستند که حضور مؤثرشان برای مثبت بودن اقدامات در این زمینه ضروری است. اگر نقص های قانونی بر طرف شود، و اختیارات و مسئولیت های سازمان مرتبط را یک بار برای همیشه به صورت جدی معلوم گردد، میتوان امیدوار بود که قاچاق فیلم ریشه کن شود. و الا اگر مثلا فقط نیروی انتظامی وارد میشود، چون همچنان نقص ها در جای خود وجود دارند، نتیجه و اثر کار دوام نمی آورد، و بلافاصله پس از اتمام دوره برخورد ضربتی جمع آوری فیلمهای قاچاق و برخورد با قاچاقچی ها، قاچاق چند برابر هم میشود.
یک بار که با یکی از تولید کنندگان سی دی خام صحبت می کردیم، می گفت که وقتی یک فیلم پرفروش روی پرده سینماها میآید، فروش مواد خام ما به طور ناگهانی خیلی بیشتر میشود، بلکه گاهی چند برابر میشود. او استدلال می کرد در چنین مواردی این مواد خام صرفا برای قاچاق فیلمها استفاده میشود. با وجود این سرنخ ها، به نظر میرسد ردگیری کردن قاچاقچی ها و اخلال در کار آنها، چندان هم پیچیده نیست. ضمن این که درحال حاضر سایت هایی بدون هیچ مخفی کاری و پرده پوشی فعالیت میکنند که به طور آشکار برای عرضه غیرقانونی فیلمهای قاچاق، مشترک می پذیرند. هر کس بخواهد می تواند به عنوان یک کاربر با اطمینان عضو شود، پول بدهد، و هر وقت هم دلش خواست، بی هیچ دغدغه ای فیلمها را دانلود کند...
سؤال است؛ آیا علی رغم ضعف قانون واقعا نمیتوان جلوی قاچاق فیلم را را گرفت؟ پاسخ روشن است؛ میتوان به سادگی با این معضل برخورد کرد! تنها با انگیزه، همت، اقدام فعال و بر اساس برنامه ریزی!
نمی دانم آیا بیان می توان کرد
از آن آفتابی که سرّت عیان کرد؟
بپرسم از آن روز اول نگارا،
جه کس مهر را در دلم جاودان کرد؟
به صندوق رازم که سر می زنم من
نمی بینم آن راز را، کاو نهان کرد
به یادم نمی آید آن بار اول حبیبا
چه کس جان گرفت و چه کس بذل جان کرد؟
تو بودی، و یا من که دعوت پذیرفت؟
چه کس دیگری را به خود میهمان کرد؟
یقینا تو بودی! تو بودی! تو بودی!
و گر نه چنین کار را کی ناتوان کرد؟
بدیهی است من ناتوانم هماره
مسلّم نگاه توام پرتوان کرد
اگر چشم برداری از من، خدایا، خدایا!
شود گفت هیچی چنین و چنان کرد؟!