نشئه آن می گساری های شب های دراز
با تو بودن یکه و تنها مهیای نماز
صد نیاز از من، ولی بی اعتنایی، کار تو
کی شود بگشایم این گنجینه پر رمز و راز
مختاری و دلداری و من در غم دلدار
شب تا به سحر دیده به در، خسته و بیمار
ای کاش وصالت به شب قدر میسر
تا ز آمدنت عفو نمایند گنهکار