مختاری و دلداری و من در غم دلدارشب تا به سحر دیده به در، خسته و بیمارای کاش وصالت به شب قدر میسرتا ز آمدنت عفو نمایند گنهکار
تفتیده دلهای جهان، در یاد باران علیدستم به دامانت بیا، ای یار یاران علیدنیا شب است و بی سحر، بی نور و بی امید نورای نور مطلق، رخ نما، صبح بهاران علی