ناله سر کن، ناله سر کن، مویه کن
در مسیر دلبرت ره پویه کن
شاید از بهر وفا، آن بی وفا
کام دل را بر دهد، یکسویه کن
تفتیده دلهای جهان، در یاد باران علی
دستم به دامانت بیا، ای یار یاران علی
دنیا شب است و بی سحر، بی نور و بی امید نور
ای نور مطلق، رخ نما، صبح بهاران علی
این دل سر به هوا، رو به خدا کرد و نرفت
تا که در خاک بمانم، چه وفا کرد و نرفت
من که از ماندن او سخت پشیمان شده ام
کاش می رفت، چه ها گفت و چه ها کرد و نرفت